شعری در مورد آب


شعری در مورد آب

 

همانا آب بر ما رزق و حال است

عطایی از خدای ذوالجلال است

 

بگویم شرح حال از آب یاران

که تا آگه شوید او را چه حال است

 

گهی سیال و گه در پشت سد است

گهی باران و گه در چاه و کال است

 

گهی در مُلک مرد و چنگ وّراث

گهی در مَهر سنگین عیال است

 

ولی قدرش نمی دانند مردم

و هم بی اعتنایی در کمال است

 

دگر حرف مرّوج یا مهندس

برای عده ای گویا خیال است

 

زند در ملک خود هر فرد چاهی

برای جمله گویا این روال است

 

ز بس در هر قدم یک چاه کندند

بر و روی زمین گویا سفال است

 

ز بس برداشت از هر چاه فول است

تمام سفره ها رو به زوال است

 

به فکرت می رسد این گونه باشد

به جبران خطا ما را مجال است

 

بدین صورت اگر پیش آید احوال

نجات آب هم امری محال است

شعری در مورد آبf

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.